بر اساس تئوری نمایندگی، مدیران اطلاعات بیشتری در مقایسه با سهامداران دارند و ممکن است تصمیماتی اتخاذ نمایند که در راستای منافع سهامداران نباشد. فرایند حسابرسی یکی از رویکردهای مهم در کاهش تضادهای نمایندگی و رفتارهای فرصتطلبانه مدیران در دستکاری اقلام صورتهای مالی محسوب میشود. پژوهش حاضر با مطالعه جنبهای از پیامدهای حسابرسی در ایران، به بررسی ارتباط بین کیفیت حسابرسی و مدیریت سود مصنوعی و واقعی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران میپردازد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش از نوع همبستگی و پس رویدادی است. تعداد 100 شرکت به عنوان نمونه آماری برای دوره زمانی 1391-1386 انتخاب گردید. برای سنجش مدیریت مصنوعی سود از مدل تعدیل شده جونز و برای اندازهگیری مدیریت واقعی سود از الگوی تقسیمبندی روی چودهری استفاده شده است. شاخصهای تخصص حسابرس در صنعت و شهرت حسابرس، به عنوان دو معیار کیفیت حسابرسی به کار رفته است. نتایج این پژوهش نشان میدهد بین شاخصهای کیفیت حسابرسی و مدیریت مصنوعی سود ارتباط منفی وجود دارد. همچنین یافتهها نشان میدهد که بین شاخصهای کیفیت حسابرسی و مدیریت واقعی سود ارتباط مثبت وجود دارد.